دیگه بسه تحریم! / شایعه ۰۰۲۶

متن شایعه
“من یه دختر ۲۶ ساله ایرانی ساکن ایرانم (ببخشید که نمیتونم خودم رو کامل معرفی کنم) امیدوارم کامنت منو کامل بخونید.من متاهلم، سه ساله که عقد کردم اما به خاطر مشکلات مالی نمیتونیم عروسی کنیم، شوهرم دانشجوی دکتراست و کار پیدا نمیکنه …بیپولی و بیکاری دمار از روزگار ما در آورده، پدرم یه بازنشسته ست و از پس خرید جهزیه بر نمیاد. من اخیرا کارشناسی ارشد نوبت روزانه قبول شدم، یکی از دانشگاههای عالی تهران، یکی از بهترین رشتهها، هفتهای ۳ روز میام تهران. شاید باورتون نشه اما من از پس کرایه اتوبوسم به تهران بر نمیام …من نمیتونم هفتهای ۴۰ هزارتومن برای غذا و کرایه و … هزینه کنم… شوهرم توان حمایت منو نداره و از پدرم هم نمیتونم پول بگیرم، وام دانشجویی هم که به جایی نمیرسه و هنوز ندادن … بارها به انصراف از تحصیل فکر کردم اما بغض گلومو میگیره، چون من برای قبولی خیلی زحمت کشیدم… نمیدونم شما بچه دارین یا نه، نمیدونم خودتون و بچههاتون چطور درس خوندین اما همه امکانات خودتونو بذارید کنار و درس خوندن تو بدترین شرایطو تصور کنید. مدام فکر میکنم اینایی که میرن دانشگاه بینالملل چقدر پول دارن؟؟؟ چطوری من نمیتونم هفتهای ۴۰ هزارتومن پول بدم برای درس و اونا …. دیگه دارم افسرده میشم… همین برنامه رو برای جهیزیه هم دارم…همیشه عقد کردن برای دخترا یعنی مهمونی، گردش، خوشی، خرج کردن، مسافرت… منم نوعروسم، اما از این زندگی فقط یه چیز بهم رسیده ، اونم حسرته…من نمیخوام بهم بگین ” متاسفم”. من خودمو معرفی نکردم چون ترحم کسی رو نمیخوام. من فقط حقمو میخوام… من ایرانیام، چرا تو مملکت خودم، جایی که کل طایفهام بخاطرش شهید و جانباز دادن رفاه ندارم؟؟؟ چرا بیکارم؟؟؟ چرا تغذیه خوب ندارم؟؟؟ چرا بیپولم؟؟؟ چرا با این معدل و این رزومه باهام مثل یه تفاله برخورد میشه؟؟؟ این انرژی هستهای کو؟ کجاست؟ چیش به من رسیده؟ منو تو انرژی اتمی استخدام میکنن؟؟؟ یا شوهر استعداد درخشانمو؟؟؟ قبضامون که مدام گرونتر و زیادتر میشه، تابستونا که برق مدام قطعه، پس کو تامین انرژی؟؟؟؟ حتی اگه واسه آینده کشورم خوبه چرا ما باید قربانی بشیم ؟؟؟ چرا آبادیهای نسل بعد رو خاکستر ما باشه؟ مگه ما چه گناهی کردیم؟؟؟چرا مملکت من راحت از دزدی ۳ هزار میلیارد تومنی میگذره ولی ۲۴ ساعت بنده به دو ریال یارانهی مردم؟؟؟ یارانهای که بودنش برای آدمایی مثل من معنی حفظ آبرو رو داره. تو این وضع گرونی… نمیدونید این آخری شده رویای من… من نمیدونم مشکل کمر شما چیه ولی درد شما رو خوب میفهمم. درد از کمر شروع میشه تا مچ پا میاد… انگار یه رشته داغ تو پای آدمه که کشیده میشه. من نمیتونستم برم دکتر اما علائم و دردامو تو اینترنت سرچ کردم و فهمیدم چه بیماری دارم. نه میشه ایستاد، نه میشه نشست، نه میشه خوابید… من اینجا به درد تسلیم میشم … من میمیرم از درد اما نمیتونم برم دکتر ،نمیتونم ام آر آی بگیرم. چون بیمه ندارم، چون پول ندارم، هزینههای درمان سرسامآوره، سلامتی شده به قیمت خون آدم… خوش بحال شما که برای دردتون طبیب دارید (البته هرچی که دارید حلال و خوشتون. خدا به روزیتون برکت بده. انشاءالله که حالتونم خوب بشه.)، من از ترس اینکه شوهر و پدرم شرمندم نشن به کسی نمیگم چقدر درد میکشم… میبینید … فرق من و شما همینه… زندگی من به یه تاره مو بنده ولی شما مسئولین زندگی آروم و قشنگتونو بیاسترس ادامه میدین. واسه همینه که شما با خیال راحت خبر از مذاکرات بعدی میدید و من اشک تو چشام حلقه میزنه که ای خداااااا پس کی تموم میشه؟؟؟ همه اینارو گفتم که بدونید کسایی مثل من هستند که فقط زندهاند اما بارها و بارها آرزوی مرگ میکنند. کاری کنید که تحریما تموم بشه، یه کاری کنید ارزونی بشه ، کرایه خونه کم بشه ، مواد غذایی ارزون بشه، بازار کار رونق پیدا کنه، دارو و درمان به قیمت خون آدم نباشه، امنیت و رفاه داشته باشیم. کاری کنید که منه بچه درسخون، منی که تو زندگیم فقط تلاش کردم، صبر کردم و پامو کج نذاشتم، بخاطر فشار اقتصادی تو این سن و سال این همه مریضی عصبی نداشته باشم و فکرم مدام پی انصراف از تحصیل نباشه، یه کاری کنید جوونا راحت ازدواج کنن اینطوری فسادم کم میشه. فقط یکم سریع تر … میترسم آخرش به عمر ما قد نده. تو رو خدا… دیگه بسه تحریم…یکی میگفت باید قبر دهه شصتیا رو گودتر بکنند چون آرزوهای زیادی دارن که باید با خودشون به گور ببرن… “
پاسخ شایعه
۱. با ساده انگاشتن خوانندگان، در متن سعی شده تمام مشکلات اقتصادی و … کشور با مذاکرات پیوند داده شود! و اینگونه القا شود که در صورت تسلیم به دشمن، تمام مشکلات حل خواهد شد!
زهی خیال باطل …
۲. اگر حل این مشکلات در گرو تسلیم به آمریکا و غرب بود، پس چرا خودشان دچار همین معضلات و آنهم بعضا به صورت شدیدتری هستند؟؟
۳. دستاوردهای فعلی ایران، حاصل مقاومت های تا به امروز ماست.
وگرنه همین شخصیت خیالی و ام المصایب (!) داستان، نمی توانست با افتخار از تحصیل و پاکدامنی خود داد سخن سر دهد! و معلوم نبود در غیر این مقاومت ها در چه راهی به سر می برد …
۴. مگر شهیدان و جانبازان این مملکت برای رفاه جنگیده اند؟!!
فیلم شعارها و پیشانی بندها و پرچمهایشان هنوز هست!
کاش در دانشگاهی که شما نخبه اش (!) هستی، حداقل یاد گرفته بودی که آنها برای دین و ارزشهای الهی و آزادی ایثار کردند.
۵. لازم نیست نخبه و استعداد درخشان باشید تا بتوانید روزی حلال داشته باشید.
چشم باز کنید، میلیونها نفر در شغل های آزاد و دولتی در حال کسب روزی هستند.
روشن است دنبال چه شغلی هستید که نصیبتان نمی شود!
۶. حق مسلمی که فریاد فروشش را سر دادید حق ملی شماست، نه حق فردی!
در داشتنش محقید نه در فروشش!
شاید عده قلیلی (البته بسیار شبیه نویسنده متن) برای بهره مندی حداقلی از مواهب زندگی، وطنشان را هم بفروشند. مانند حق مسلم هسته ای …
۷. اختلاس ۳ هزار میلیاردی هم که به لطف خدا و همت مسوولین در اسرع وقت به سرانجام رسید.
کمی هم شبکه های ایران را گوش کنید تا مطلع شوید!
۸. هر انسانی و هر نسلی مشکلات و آزمایشات خود را دارد.
تو اگر فشار اقتصادی و تحریم را مصیبت بزرگ نسلت میدانی، حتما اگر متولد دهه چهل بودی، فشار جنگ تحمیلی را ظلم به خود و اجدادت می دانستی!
۹. این را بدان که عزت برآمده از خون جوانان غیور این کشور، اسباب خوشگذرانی هیچ کس نیست و شهیدان به هیچ ”خودفروشی” اجازه معامله خون و شرف و وطنشان را نخواهند داد.
حق جو و حق طلب باشیم